black flower(p,84)

black flower(p,84)

******

تهیونگ می دونست شبیه زامبی ها به نظر می رسه
دلیلش هم خیلی واضح بود
توی دوران هیتش نتونسته بود خوب بخوابه و بیشتر وعده های غذایش رو از دست داده بود.

اکثر مواقع خودش رو با یه تیکه کیک یا نودل سیر می کرد
اما از اونجایی که انرژی زیادی مصرف میکرد و بیشتر از قبل کالری می سوزوند، کافی نبود.

این یه واقعیت بود و نمیشد نادیده اش گرفت و انکارش کرد؛
امگاها هر چقدر هم مستقل و خود ساخته هم باشن بازم توی هیت به دیگران نیاز دارن که بهشون کمک کنن؛
چه از طرف آلفاشون، خانواده و یا حتی یه دوست.

تهیونگ کسی رو نداشت پس مجبور شده بود خودش به تنهایی از پسش بربیاد.

نیاز جنسی بدن سیری ناپذیر و مشتاق سکسش رو با قرص و شات های نسبتا بی فایده ای کنترل کنه.

خوشبختانه هیت لعنتی و عذاب آورش که توش مجبور بود بارها و بارها خودش رو به اوج برسونه، تموم شده بود.

با یه دوش آب گرم بدنش رو از آلودگی ها تمیز کرده بود و

با یه ماگ بزرگ پر از هات چاکلت و یه مافین شکلاتی خوشمزه خودش رو سرحال آورد.

ماگ خالی خوشگلش که پر از قلب های قرمز کوچولو بود رو روی میز گذاشت
پتوش رو بیشتر دور خودش پیچید
و با آسودگی به صفحه ی تلوزیون که یه سریال کمدی رو به نمایش می ذاشت
خیره شد و با صدای بلند به صحنه های بامزه اش می خندید.

با باز شدن در سرش رو به طرف صدا چرخوند.
دیدگاه ها (۰)

black flower(p,85)

black flower(p,86)

black flower(p,82)

black flower(p,81)

black flower(p,229)

black flower(p,255)

black flower(p,231)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط